بالیوود کده داستان کوتاه مزدا 323
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.



داستان کوتاه مزدا 323
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1212
نویسنده : Admin

مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد . خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد ، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جایی که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت این اولین خودرویی نبود که روبروی دختر توقف می کرد ، اما هریک از آنها با بی توجهی دختر جوان به راه خود ادامه می دادند . دختر جوان، مانتوی مشکی تنگی به تن کرده بود که چند انگشتی از یک پیراهن بلند تر بود . شلواری هم که تن دخترک بود ،همچون مانتویش مشکی بود و تنگ می نمود که آن هم کوتاه بود و تا چند سانتی پایین تر از زانو را می پوشاند . به نظر می آمد که شلوار به خودی خود کوتاه نیست و انتهای ساق آن به داخل تا شده . دختر جوان نتوانست اهمیتی به مزدای قرمز رنگ ندهد . سرش را به داخل پنجره خم کرد و به راننده گفت :" بفرمایید؟" . مزدا مسافری نداشت . راننده آن پسر جوان و خوش چهره ای بود که عینک دودی ظریفی به چشم داشت . پسر جوان بدون معطلی و با بیانی محترمانه گفت : " خوشحال میشم تا جایی برسونمتون". دختر جوان گفت : "صادقیه میرما". پسر جوان بی درنگ سرش را به نشانه تائید تکان داد و پاسخ داد : " حتماً، بفرمایید بالا ". دخترک با متعجب ساختن پسر جوان، صندلی عقب را برای نشستن انتخاب کرد

 

مشاهده کامل داستان در ادامه مطلب

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه سه مهره
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1026
نویسنده : Admin

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان اتومبیلش پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد.

هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی پیچ های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب پیچ ها را برد.

مرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید پیچ چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:

از ٣ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند

پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.

هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.

پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟

دیوانه لبخندی زد و گفت:« من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!»

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه بیچاره مردمی که قهرمان ندارند !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 988
نویسنده : Admin

استادمون امروز در آخر کلاس ، برای جمع بندی حرفاش گفت : به قول گالیله:بیچاره مردمی که نیاز به قهرمان دارند !

هدی که یکی از همکلاسی های باهوش کلاسمونه هم تند و سریع گفت : بیچاره مردمی که قهرمان ندارند !

آقای دکتر ... با بی تفاوتی گفت : خانم محبی ! این نظر شخصی شماست !! و خواست از کلاس بره بیرون که هدی گفت : این جمله من نیست ، این جمله حکیم ارد بزرگ در کتاب سرخ است

استادمون هم گفت : من نه نظریه قاره کهن حکیم و نه کهکشان اندیشه و نه حتی جملاتش را قبول ندارم ... و هدی هم گفت : این نظر شخصی شماست !

استاد بد اخلاقمون آتیش گرفت : وایساد و با صورت و گوش های سرخ ، نیم ساعت هر چی فحش و دری وری به دهنش می رسید به حکیم ارد بزرگ داد !

من هم که عاشق افکار ارد بزرگم داغون شدم چند بار دستم رو بردم بالا که به استاد بگم بابا ول کنین چرا بحث رو شخصی کردین ! چرا بجای استدلال نظری ، فحش میدین ؟! اما آقای به اصطلاح دکتر بی ادب نزاشت حرفمو بزنم ...

وقتی که در کلاس رو محکم کوبید و رفت همکلاسی ها دور صندلی هدی که اشک دور چشای قشنگش جمع شده بود رو گرفتن و می گفتن انتقام ما رو از این مردک گرفتی ! دم حکیم گرم !!! یکی از پسرای کلاس گفت : ارزش قهرمان رو الان می فهمیم دو ترمه این جناب استاد پدر هممون رو در آورده اما امروز پدر خودش درآمد چون ما قهرمانی مثل خانم محبی داشتیم . هدی خندش گرفت جالب بود چشماش پر اشک اما لبهاش می خندید ...

آره به قول حکیم ارد بزرگ :

بیچاره مردمی که قهرمان ندارند .

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه بازی!
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1001
نویسنده : Admin

جشن چهارشنبه سوری بود ، حکیم ارد بزرگ (بزرگترین اندیشمند معاصر ایرانزمین) را دیدم که به پایکوبی و شادی جوانان می نگرد .

به سوی ایشان رفتم و گفتم : زندگی من خالی است
گوشه گیری را دوست دارم از دیگران می ترسم
حس می کنم هیچ پنجره بازی در زندگی من وجود ندارد ، نگاه همگان مرا آزار می دهد .
حکیم فرمود : می توانی با دیگران بازی کنی ؟
گفتم : بازی ؟
حکیم گفت : آری بازی های شاد ، بازی های گروهی ... با بازی دوباره جوانه می زنی و به یاد می آوری که باید با همگان همراه باشی و هم نوا ... به یاد می آوری ارزش حضور آدمها را ...
حکیم چند لحظه یی ساکت بود و ادامه داد : جام زندگی را تنها با می ، مهر و دوستی پر کن .
محو گفتار حکیم بودم .

که حکیم بزرگ با خنده فرمود : پس حالا به میان جوانان رو ، از روی آتش تنهایی بپر ..

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه تنها مهر و دوستی !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1028
نویسنده : Admin

بد اندیشی به حکیم ارد بزرگ دشنام می داد ، که فلان اندیشه شما درست نیست ، و فلان حرف شما بد است و ... حکیم به آرامی و مهر با او سخن می گفت . چون بد اندیش رفت نزدیک حکیم بزرگ شدم و گفتم چرا پاسخی شایسته ، به او ندادید ؟!
حکیم فرمود : پاسخ دادم .
به ایشان گفتم شما مهربانی کردید و این درست نبود .
حکیم با تبسم فرمود : کردار و گفتاری شایسته تر از مهر و مهربانی نیافته ام .

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عسل بدیعی , حکیم ارد بزرگ , داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه بریدن درختان !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1060
نویسنده : Admin

من اهل روستایی در نزدیکی شموشک سفلی در استان گرگان هستم ، در نزدیکی روستای ما یک تابلو سبز رنگ هست که با رنگ سفید رویش نوشته : "شادی بر سراپرده خانه نابود کنندگان دشت ها و جنگل ها ، نخواهد نشست .  حکیم ارد بزرگ" ... اما من اینجا آدمهای زیادی را می شناسم که با بریدن شبانه درختان ، روزها مست و شاد به ما فخر می فروشند ...

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عسل بدیعی , حکیم ارد بزرگ , داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه پدران و مادران نادان !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 879
نویسنده : Admin

به حکیم ارد بزرگ گفتم چرا ایرانیان نام مردگان خویش را بر زندگان می گذارند ؟ و چرا از نام های منفوری نظیر اسکندر ، چنگیز و تیمور و ... که به سرزمین مادریمان یورش آورده و ایرانیان را قتل رسانده اند بهره می گیرند ؟

حکیم پاسخ داد : از گردش زمانه آموختم که نباید نام مردگان خویش را بر زندگان بگذاریم . پدران و مادرانی که نام های دشمنان تاریخی ایرانزمین را بر فرزندان خویش می گذارند نادان هستند . دستگاه دیوانسالاری باید پیشدار نامگذاری های ضد ایرانی باشد .

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عسل بدیعی , حکیم ارد بزرگ , داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه خیابانهای شهر !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 1253
نویسنده : Admin

آن زن تنها می گفت : بزرگترین اشتباه زندگیم آن بود که از روی ترحم ، با همسرم به دیدار دختر جوانی که هیچ نداشت می رفتم و به او صدقه می دادم . امروز او همسر ، شوهرم گشته و من آوره خیابان های شهر ...

به او گفتم کاش این جمله حکیم ارد بزرگ را می دانستی که : همسر خویش را به دیدار دوستان زن و مرد تنهای خویش نبریم .

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عسل بدیعی , حکیم ارد بزرگ , داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه آشیانه گنجشک !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 480
نویسنده : Admin

در تذکره دولت شاه آمده است : همراه با سپاه پادشاه ایرانزمین سنجر شاه سلجوقی (یکی از اجداد حکیم ارد بزرگ) در نزدیکی رادکان خراسان بودم دیدم که بر فراز سایه بان و چادر پادشاهی گنجشکی آشیانه بساخت و تخم نهاد ، چون هنگام کوچ رسید پادشاه به یکی از اتابکان گفت: همین جا بمان و نگاهبان آشیانه گنجشک باش تا گنجشک بچه بپرورد و بپراند ، تا آن زمان سایه بان را فرو نیاور و نگاهبان باش ...

سنجرشاه ، دلی نرم داشت دانا و فهمیده بود به هر روستایی درآمدیم مردم به پیشواز شاه می آمدند و او را می ستودند ...

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عسل بدیعی , حکیم ارد بزرگ , داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



داستان کوتاه عسل بدیعی درگذشت !
نوشته شده در چهار شنبه 15 بهمن 1393
بازدید : 555
نویسنده : Admin

http://www.pcparsi.com/uploaded/pc3f02d7e1596a71b1c1de8f85c30cf605_farapix_com_484d200ca744830e72c8e1fef794e480_53202.jpg

اون روزاصلاحالم خوب نبود چند دقیقه قبلش در یک سایت خبری خونده بودم که "عسل بدیعی بازیگر سینمای ایران درگذشت" حسابی حالم گرفته شد به بخش تصاویر سایت گوگل رفتم و عکس های این بازیگر زیبا را دیدم بیشتر حالم گرفته شد با خودم گفتم واقعا زندگی چقدر می تونه وحشتناک به پایان برسه با این افکار بیشتر و بیشتر خودمو تخریب می کردم به یاد این جمله افتادم که دو چیز میتونه غم ها و رنجها رو کم کنه یکی سخن بزرگان و دانایان و دیگری دیدار دوستان ، من که الان بیشتر دوست دارم تنها باشم برای همین رفتم سراغ سخنان بزرگان ، در میان سخنان قصار بزرگان چند جمله یی از حکیم ارد بزرگ تونست آرامم کنه این جملات رو تقدیم شما دوستان خوبم می کنم : (( جهان را آغاز و انجامی نیست آنچه هست دگرگونی در گیتی است . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم دگرگونی که در نهان خود ، پویش و شکوفایی را پیگیری می کند . بروز آینده ما بسیار فربه تر از امروز خواهد بود ، ما در درون گیتی در حال پرتاب شدن هستیم ، پرتاب به سوی جایی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم ، همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما با همه فراخنایی خود ، می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم پس گیتی بی آغاز و بی پایان است .))

دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016 - دانلود آهنگ هندی | موزیک ویدیوی هندی | فیلم | بالیوودی ها | ایران بالیوود | بالیوود پلاس | فیلم هندی 2016

:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان کوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عسل بدیعی , حکیم ارد بزرگ , داستانهای کوتاه , داستان کوتاه , داستان کوتاه زیبا , داستان , حکایت , داستان جنجالی , داستان زیبا و جنجالی , داستانک کوتاه , رمان زیبا ,



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد